کد مطلب:329746 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

دفاع از امام سجاد (ع ) در مجلس ابن زیاد
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

امام سجاد(ع ) را در برابر ابن زیاد آوردند. پرسید: تو كیستی ؟ فرمود: من علی بن الحسینم . گفت : علی بن الحسین كه در پیكار با ما كشته شد و خدا او را از پای در آورد. فرمود: آن شیر بیشه شجاعت كه شربت شهادت نوشید برادر من علی (ع ) بود كه او را بر خلاف انتظار تو مردم شهید كردند نه خدا. پسر زیاد گفت : چنان نیست كه می گویی ، بلكه خدا او را كشت . امام سجاد (ع ) این آیه را تلاوت فرمود كه مردمان را در هنگام فرا رسیدن مرگشان می میراند. پسر زیاد خشمگین شده و گفت : شگفتا هنوز آن جراءت و توانایی در تو باقی مانده كه پاسخ مرا بدهی و گفته مرا زیر پا اندازی . اینك بیایید او را برده و گردن بزنید.

زینب (س ) بی تاب شده خود را به دامن سید سجاد انداخته ، پسر مرجانه را مخاطب قرار داد و فرمود: آن همه خونها كه از نما ریختی ، هنوز كاسه انتقام تو را لبریز نكرده و آرام نگرفته كه باز هم می خواهی گرگ وار خون ما را بیاشامی ؟

آن گاه دست به گردن سید سجاد درآورده فرمود: سوگند به خدا دست از یادگار برادر بر نمی دارم و از او جدا نمی شوم و اگر می خواهی او را به قتل آوری مرا هم با او بكش .

مرا با او بكش تا هر دو باهم

شویم آسوده از این محنت و غم

پسر زیاد، نگاه عجیبی به عمه و برادرزاده نموده و گفت : شگفت از خویشاوندی و مهر پیوندی ! سوگند به خدا خیال می كنم زینب دوست می دارد هر گاه قرار شود برادرزاده او را بكشم ، او را هم با وی به قتل برسانم . آن گاه دستور داد دست از او بردارید و بیماری و ناتوانی برای بیچارگی او كافی است .(143)

143-كتاب الارشاد ص 473.